حباب دات-کام توضیح داده شده حدس و گمان و روانشناسی بازار
به عنوان یک نویسنده مالی که دههها به تماشای رقص بازارها به آهنگهای وحشی خود پرداختهام، دورههای کمی به اندازه حباب داتکام برجسته هستند. این زمانی بود که اینترنت، این مرز جدید و هیجانانگیز، وعده تغییر همه چیز را میداد. و این کار را کرد، اما نه قبل از اینکه یک کلاس درس در روانشناسی بازار و خطرات حدس و گمان بیرویه ارائه دهد. اگر آنجا نبودید، به من اعتماد کنید، این یک نمایش بود.
به اوایل دهه ۱۹۹۰ فکر کنید. اینترنت در حال انفجار بود و از یک ابزار دانشگاهی خاص به چیزی تبدیل میشد که همه میخواستند بخشی از آن باشند. این احساس مانند یک طلاکاری بود، اما به جای بیل و کلنگ، مردم در حال ساخت وبسایت بودند. هر روز به نظر میرسید که یک شرکت جدید با پسوند “.com” به نامش اضافه میشود و وعده میداد که همه چیز را از تحویل غذای حیوانات خانگی تا خرید آنلاین مواد غذایی متحول کند. سر و صدا بسیار زیاد بود و راستش را بخواهید، این احساس مسری بود.
-
شوق بیسابقه: این احساس قابل لمس وجود داشت که معیارهای سنتی ارزیابی به سادگی به این شرکتهای “اقتصاد جدید” اعمال نمیشد. سود؟ فراموشش کنید. درآمد؟ اختیاری. رشد کاربران؟ حالا این بود که همه به دنبالش بودند. همه چیز به تعداد بینندگان مربوط میشد، حتی اگر آن بینندگان چیزی نمیخریدند.
-
سرمایهگذاری خطرپذیر: سرمایهگذاران خطرپذیر به هر چیزی که نبض داشت و آدرس ‘.com’ داشت، پول میریختند. این مانند بازی صندلیهای موسیقی بود، اما به جای صندلیها، میلیونها دلار وجود داشت. ایده این بود که زود وارد شویم، ارزشگذاری را بالا ببریم و در یک عرضه عمومی اولیه (IPO) بفروشیم. این یک اکوسیستم را تغذیه کرد که در آن طرحهای تجاری در مقایسه با سهم بازار درک شده، هرچند که زودگذر باشد، ثانویه بودند.
-
سرمایهگذاری قابل دسترسی: ناگهان، سرمایهگذاران خُرد، افرادی مانند شما و من، میتوانستند با سهولت نسبی وارد بازار شوند. کارگزاریهای آنلاین تجارت را ساده کردند و ترس از جا ماندن (FOMO) یک انگیزه قوی بود. همه کسی را میشناختند که “سریع ثروتمند شده” بود بر روی یک سهام فناوری و به نظر میرسید که این یک مسیر تضمینی به سوی ثروت است.
به گذشته نگاه میکنیم، نشانههای یک حباب به وضوح روشن بود، اما وقتی در گرداب گرفتار میشوید، آسان است که آنها را نادیده بگیرید. شرکتهایی که هیچ درآمدی نداشتند، گاهی حتی هیچ محصولی، با مضربهای نجومی معامله میشدند. این فقط کمی بیش از حد ارزشگذاری نشده بود؛ این یک خیال محض بود.
-
ارزشگذاریهای سرسامآور: بسیاری از شرکتها بر اساس چیزی بیشتر از یک مفهوم و یک وبسایت جذاب، به صدها میلیون و گاهی میلیاردها دلار ارزشگذاری شدند. معیارهای سنتی، مانند نسبت قیمت به درآمد (P/E)، کنار گذاشته شدند. چه نیازی به درآمد بود وقتی که “پتانسیل” داشتید؟
-
رشد NASDAQ: شاخص NASDAQ Composite که به شدت تحت تأثیر فناوری بود، به نماد این دوره تبدیل شد. این شاخص به ارتفاعات بیسابقهای صعود کرد و در تاریخ ۱۰ مارس ۲۰۰۰ به ۵,۰۴۸.۶۲ رسید. هر روز رکوردهای جدیدی به همراه داشت و ثروتهای جدیدی بر روی کاغذ ساخته میشد.
-
هیجان IPO: عرضههای عمومی اولیه (IPOs) یک معدن طلا بودند. شرکتها بهطور عمومی عرضه میشدند، اغلب با تنها چند ماه فعالیت و زیانهای قابل توجه، فقط برای اینکه قیمت سهامشان در روز اول معاملات دو یا سه برابر شود. این یک حلقه بازخورد ایجاد کرد: سرمایهگذاران به IPOها علاقهمند بودند، بنابراین شرکتهای بیشتری بهسرعت به سمت عرضه عمومی رفتند.
-
هیجان بر اساس اصول: این دوره واقعاً خطر سرمایهگذاری بر اساس هیجان به جای نتایج ملموس را برجسته کرد. این یک درسی است که بارها و بارها به آن بازمیگردیم. حتی امروز، وقتی که تیترهایی درباره “پیشنمایش درآمدهای گوگل: سرمایهگذاران نتایج را از هوش مصنوعی میخواهند، نه فقط هیجان” [Yahoo Finance] میبینیم، این حقیقت قدیمی را تداعی میکند: در نهایت، اصول مهم هستند.
مانند تمام حبابها، این یکی در نهایت با واقعیت روبرو شد. این مهمانی نمیتوانست برای همیشه ادامه داشته باشد. مارس 2000 نقطه عطف بود. NASDAQ شروع به نزول کرد و آنچه به عنوان یک موج کوچک آغاز شده بود به سرعت به یک موج عظیم تبدیل شد.
-
ریزش NASDAQ: از اوج خود در مارس 2000، NASDAQ تقریباً 78% از ارزش خود را از دست داد و در اکتبر 2002 به 1,114.11 رسید. یک لحظه به این فکر کنید - تقریباً چهار پنجم از ارزش خود را از دست داده است. بسیاری از شرکتها، که زمانی به عنوان چیز بزرگ بعدی جشن گرفته میشدند، به سادگی ناپدید شدند.
-
تخریب عظیم ثروت: ترکیدن حباب داتکام، تریلیونها دلار از سرمایه بازار را نابود کرد. سرمایهگذاران فردی که پساندازهای زندگی خود را در این سرمایهگذاریهای سفتهبازانه ریخته بودند، شاهد کاهش شدید پرتفوی خود بودند. این یک درس سخت و دردناک در مدیریت ریسک بود.
-
پسلرزههای اقتصادی: اگرچه این رکود به اندازه رکود سال ۲۰۰۸ شدید نیست، اما قطعاً پیامدهای اقتصادی قابل توجهی داشت. اشتغال در بخش فناوری به شدت کاهش یافت و سرمایهگذاری خطرپذیر تقریباً بهطور ناگهانی خشک شد. کل چشمانداز سرمایهگذاری تغییر کرد. وقتی امروز به مدلهایی نگاه میکنیم که میپرسند “سهام O’Reilly Automotive در یک سقوط بازار چقدر میتواند پایین بیاید” [Trefis]، به ما یادآوری میکند که خطر کاهشهای شدید همیشه وجود دارد، حتی اگر عوامل محرک متفاوت باشند.
با وجود ویرانی گسترده، حباب داتکام کاملاً بیفایده نبود. این حباب زوائد را پاک کرد و زیرساخت اینترنتی قویتر و مقاومتری را به جا گذاشت. مهمتر از همه، به ما نشان داد که کدام شرکتها مدلهای کسبوکار واقعی دارند.
-
غولها ظهور میکنند: برخی از شرکتها، نوآوران واقعی با مدلهای کسبوکار پایدار، نه فقط هیاهو، موفق شدند نه تنها زنده بمانند بلکه شکوفا شوند. به نامهایی مانند آمازون (AMZN) و گوگل (GOOGL) فکر کنید - شرکتهایی که در زمان حباب وجود داشتند و اکنون بهطور روزانه در پلتفرمهایی مانند Yahoo Finance مورد بحث قرار میگیرند و نوآوری را در زمینههایی مانند هوش مصنوعی پیش میبرند. آنها برنامههای مشروعی، هرچند نوپا، برای سود داشتند.
-
توسعه زیرساخت: سرمایهگذاری عظیم در زیرساخت اینترنت در سالهای حباب به این معنی بود که وقتی گرد و غبار نشسته بود، لولهها وجود داشتند. اینترنت پرسرعت بیشتر رایج شد و زمینه را برای موج بعدی نوآوری اینترنت فراهم کرد.
-
تغییر در ذهنیت سرمایهگذاران: این رکود باعث بازنگری شد. سرمایهگذاران، حداقل برای مدتی، بسیار بیشتر نسبت به سرمایهگذاریهای سفتهبازانه بدبین شدند. تمرکز دوباره به سودآوری، جریان نقدی و اصول کسبوکار محکم بازگشت. این موضوع به یک نسل از سرمایهگذاران درس سخت اما ارزشمندی درباره تفاوت بین یک ایده عالی و یک سرمایهگذاری عالی آموخت. امروز، ما به ابزارهای پیشرفتهای برای تحلیل عملکرد شرکتها تکیه میکنیم، با “دادههای بازار مالی که توسط Quotemedia.com تأمین میشود” [Trefis] که یک عنصر بنیادی است. ما میدانیم که “دادههای NYSE/AMEX با ۲۰ دقیقه تأخیر. دادههای NASDAQ و دیگر دادهها با ۱۵ دقیقه تأخیر مگر اینکه مشخص شده باشد” [Trefis]، اما تعهد زیرساختی به دادههای قوی و شفاف، میراث درسهای آموخته شده است.
حباب داتکام ممکن است تا تاریخ 2025-07-23 دو دهه از ما فاصله داشته باشد، اما درسهای آن همیشه معتبر است. به عنوان یک نویسنده مالی، میتوانم به شما بگویم که چرخههای بازار تکرار میشوند، اغلب با فناوریهای جدید که در مرکز توجه قرار میگیرند. بازیگران تغییر میکنند، اما نمایش عمدتاً همانند قبل باقی میماند.
-
اصول بر هیاهو: این مهمترین نکته است. همیشه، همیشه، به کسبوکار بنیادی یک شرکت نگاه کنید. آیا سود میآورد؟ آیا مسیر روشنی به سمت سودآوری دارد؟ یا فقط یک چشمانداز بزرگ است که توسط سرمایهگذاریهای سفتهبازانه تغذیه میشود؟ اجازه ندهید ترس از از دست دادن فرصت شما را از واقعیت مالی کور کند.
-
اهمیت ارزیابی: پرداخت هر قیمتی برای یک سهام به خاطر اینکه “آینده” است، یک دستورالعمل برای فاجعه است. درک کنید که شرکتها چگونه ارزیابی میشوند. اگر شرکتی که هیچ درآمدی ندارد میلیاردها ارزش دارد، از خود بپرسید چرا.
-
تنوع کلید است: هرگز تمام تخممرغهای خود را در یک سبد نگذارید، بهویژه اگر آن سبد پر از شرکتهای بسیار سفتهباز و اثباتنشده باشد. بازار موجودی ناپایدار است و حتی امیدوارکنندهترین بخشها نیز میتوانند با افتهای شدید مواجه شوند.
-
انضباط احساسی: سختترین درس برای بسیاری، از جمله خودم، کنترل احساسات است. حبابها بر اساس طمع و ترس رشد میکنند. به برنامه سرمایهگذاری خود پایبند باشید، تحقیقات خود را انجام دهید و اجازه ندهید که توسط جمعیت جارو شوید.
-
چشمانداز بلندمدت: شرکتهایی که از سقوط داتکام جان سالم به در بردند، مانند آمازون و گوگل، در طولانیمدت بازدههای فوقالعادهای ارائه دادهاند. صبر و تمرکز بر ارزش پایدار، به جای سودهای کوتاهمدت و سفتهبازانه، اغلب در این رقابت پیروز میشود.
حباب داتکام یک فصل وحشی، هیجانانگیز و در نهایت تواضعآور در تاریخ مالی بود. این دوره به ما آموخت که حتی در مواجهه با فناوریهای انقلابی، قوانین تغییرناپذیر اقتصاد - سود، جریان نقدی و ارزیابیهای منطقی - در نهایت دوباره خود را تحمیل میکنند. در حالی که در بازارهای هیجانانگیز و گاهی نامشخص امروز حرکت میکنیم، به یادآوری درسهای آن دوره میتواند به ما کمک کند تا تصمیمات سرمایهگذاری عاقلانهتر و واقعبینانهتری بگیریم.
منابع
دلایل اصلی حباب داتکام چه بودند؟
حباب داتکام به وسیله اشتیاق بیسابقه برای شرکتهای اینترنتی، سرمایهگذاریهای سفتهبازانه و کمبود معیارهای ارزیابی سنتی تغذیه شد.
حباب داتکام چگونه بر اقتصاد تأثیر گذاشت؟
انفجار حباب منجر به تخریب عظیم ثروت، از دست دادن شغلهای قابل توجه در بخش فناوری و تغییر تمرکز سرمایهگذاران به سمت سودآوری شد.