خطر اخلاقی توضیح داده شده تأثیر بر ثبات مالی و مدیریت ریسک
پس از گذراندن بیش از یک دهه در دنیای پیچیده بازارهای مالی و مدیریت ریسک، بهطور مستقیم مشاهده کردهام که چگونه تغییرات جزئی در مشوقها میتواند منجر به عواقب عمیق و گاهی غیرمنتظره شود. سفر حرفهای من بارها اهمیت حیاتی درک اقتصاد رفتاری را تأکید کرده است، بهویژه مفاهیمی مانند خطر اخلاقی که بهطور بنیادی چشمانداز ثبات و یکپارچگی مالی را شکل میدهند. این تنها یک مفهوم دانشگاهی نیست؛ بلکه نیرویی فراگیر است که بر همه چیز از ادعاهای بیمه فردی تا بحرانهای مالی سیستماتیک تأثیر میگذارد.
خطر اخلاقی زمانی به وجود میآید که یک طرف در یک معامله این فرصت را داشته باشد که پس از تشکیل قرارداد، رفتار خود را به گونهای تغییر دهد که برای طرف دیگر هزینهبر باشد، زیرا از عواقب کامل اقدامات خود محافظت شده است. این پدیده ریشه در اطلاعات نامتقارن دارد، جایی که یک طرف اطلاعات بیشتری یا بهتری نسبت به طرف دیگر دارد.
-
اطلاعات نامتقارن: این اساس خطر اخلاقی را تشکیل میدهد. به این معنی است که یک طرف (نماینده) درباره اقدامات یا نیتهای خود بیشتر از طرف دیگر (اصلی) میداند. به عنوان مثال، یک فرد بیمهشده میداند که چقدر با احتیاط رانندگی خواهد کرد، اما بیمهگر این را نمیداند.
-
مشوقها: مشکل اصلی عدم تطابق مشوقها است. زمانی که یک فرد یا نهاد از ریسک کامل تصمیمات خود محافظت میشود، ممکن است به انجام رفتارهای پرخطر یا کمدقتتر از آنچه که در غیر این صورت انجام میداد، ترغیب شود. این به این دلیل است که برخی از هزینههای بالقوه را به طرف دیگری منتقل میکنند.
-
هزینههای خارجی: هزینههای رفتارهای پرخطر، حداقل بهطور جزئی، توسط شخص دیگری تحمل میشود - بیمهگر، دولت، سرمایهگذار یا عموم مردم. این عدم مسئولیت کامل برای نتایج منفی است که “خطر” را تعریف میکند.
خطر اخلاقی میتواند در مراحل مختلف یک تعامل بروز کند که به طور کلی به دو دسته قبل از وقوع و بعد از وقوع تقسیم میشود.
این اتفاق قبل از وقوع یک رویداد رخ میدهد، جایی که وجود حفاظت یا بیمه منجر به تغییر در رفتار میشود که احتمال یا شدت رویداد را افزایش میدهد. یک مثال کلاسیک، صاحبخانهای است که پس از بیمه شدن در برابر آتش، ممکن است در بررسی دتکتورهای دود یا پاکسازی خطرات آتش کمتر دقت کند. رفتار آنها قبل از وقوع یک رویداد آتشسوزی تحت تأثیر وجود بیمهنامه است.
این نوع خطر اخلاقی پس از وقوع یک رویداد بروز میکند. در اینجا، رفتار طرف محافظتشده پس از رویداد منجر به هزینههای بالاتر یا تلاش کمتر برای کاهش خسارات میشود زیرا آنها میدانند که هزینهها پوشش داده خواهد شد. به عنوان مثال، اگر یک خودرو در یک تصادف آسیب ببیند، یک راننده بیمهشده ممکن است برای تعمیرات گرانتر از آنچه لازم است انتخاب کند یا ممکن است سعی نکند خسارت را به حداقل برساند، زیرا میداند که بیمهگر هزینهها را پرداخت خواهد کرد.
خطر اخلاقی محدود به مثالهای کتابهای درسی نیست؛ بلکه در بخشهای مختلف اقتصاد نفوذ میکند و به پیچیدگیهای در حال تحول سیستمهای مالی سازگار میشود.
صنعت بیمه شاید سادهترین مثال باشد. بیمه سلامت میتواند افراد را به انتخابهای سبک زندگی کمتر محتاطانه (قبل از وقوع) یا به جستجوی درمانهای پزشکی گرانتر از آنچه که ممکن است اگر تمام هزینهها را خود پرداخت کنند (بعد از وقوع) سوق دهد. به همین ترتیب، بیمه خودرو ممکن است منجر به عادات رانندگی پرخطرتر یا بیتوجهی بیشتر در پارک کردن شود، با این علم که خسارات تحت پوشش قرار دارد. بیمهگذاران با استفاده از فرانشیز، پرداختهای مشترک و ارزیابی دقیق ریسک، با این موضوع مقابله میکنند و اطمینان حاصل میکنند که طرف بیمهشده در نتیجه نهایی سهمی دارد.
پدیده “بزرگتر از آنکه سقوط کند” (TBTF) نماد خطر اخلاقی در مقیاس سیستماتیک است. زمانی که مؤسسات مالی بزرگ به قدری به هم متصل و از نظر سیستماتیک مهم میشوند که سقوط آنها میتواند منجر به فروپاشی اقتصادی وسیعتری شود، دولتها معمولاً با نجات مالی وارد عمل میشوند. تضمین ضمنی یا صریح حمایت دولت میتواند این مؤسسات را به پذیرش ریسکهای بیش از حد ترغیب کند، با این علم که از عواقب کامل شکستهای خود محافظت خواهند شد، زیرا هزینه اجتماعی اجازه دادن به سقوط آنها بسیار بالا تلقی میشود. این وضعیت یک خطر اخلاقی ایجاد میکند که در آن سودآوری خصوصیسازی شده، اما زیانها اجتماعیسازی میشوند.
در چشمانداز در حال رشد سرمایهگذاری محیطی، اجتماعی و حکمرانی (ESG)، خطر اخلاقی میتواند از طریق رفتارهایی مانند سبز شویی و افشاگریهای نادرست بروز کند. شرکتها، تحت تأثیر تقاضای سرمایهگذاران برای شیوههای پایدار، ممکن است عملکرد محیطی یا اجتماعی خود را بهطور نادرست نشان دهند تا سرمایه جذب کنند یا تصویر عمومی خود را بهبود بخشند.
تحقیقات لو یانگ وانگ و همکاران (2025) نشان میدهد که “رفتارهای سبزپوشی در سرمایهگذاری ESG خطرات جرایم مالی را افزایش میدهد” و “افشاگریهای نادرست در سرمایهگذاری ESG نیز خطرات جرایم مالی را بالا میبرد.” اگرچه در این مطالعه بهطور صریح به “خطر اخلاقی” اشاره نشده است، اما این یافتهها با این مفهوم همراستا هستند. اگر شرکتها تصور کنند که مزایای نشان دادن خود بهعنوان مسئولیتپذیر از نظر زیستمحیطی یا اجتماعی (مانند ارزشگذاری بالاتر سهام، دسترسی به سرمایه سبز) بیشتر از خطرات یا مجازاتهای ناشی از نادرستگویی است، به انجام چنین فریبهایی ترغیب میشوند. در این صورت، خطر جرایم مالی به هزینهای خارجی تبدیل میشود که بر دوش سرمایهگذاران متکی بر اطلاعات نادرست و جامعهای است که با مسائل زیستمحیطی یا اجتماعی حلنشده دست و پنجه نرم میکند. لو یانگ وانگ و همکاران (2025) همچنین اشاره میکنند که “حکمرانی دیجیتال نقش تعدیلکننده قابل توجهی در رابطه بین رفتارهای سبزپوشی، افشاگریهای نادرست و خطرات جرایم مالی ایفا میکند”، که به این معناست که نظارت و مکانیزمهای شفافیت قوی میتوانند این رفتارهای خطرناک را کاهش دهند.
متدولوژی ارزیابی سلامت مالی، مانند رتبهبندی اعتباری بانکها، نقش ظریفی ایفا میکند. همانطور که Min-Jae Lee & Sun-Yong Choi (2025) بررسی کردهاند، مدلهای یادگیری ماشین و تکنیکهای SHAP میتوانند رتبهبندی اعتباری بانکها را بر اساس ۲۸ شاخص کلیدی مالی پیشبینی کنند و عواملی مانند درآمد خالص بهره (NII)، بدهی، داراییهای نامشهود (IA)، تحقیق و توسعه (RD) و هزینههای عمومی و اداری (G&A) را به عنوان عوامل کلیدی شناسایی کنند. مطالعه آنها نشان داد که “کاهش NII امتیازها را افزایش میدهد و بر نیاز به تنوعبخشی به منابع درآمد بانک تأکید میکند” و “بدهی، IA، استهلاک و G&A بالاتر به امتیازهای اعتباری بالاتر مرتبط است.”
در حالی که خود مطالعه بر پیشبینی و شناسایی عوامل مؤثر تمرکز دارد، بینشهای آن در مورد اینکه چه چیزی بهطور خاص نمره اعتباری یک بانک را افزایش میدهد میتواند بهطور غیرمستقیم به شرایطی کمک کند که در آن خطر اخلاقی ممکن است به وجود آید. به عنوان مثال، اگر بانکها اولویت را به دستکاری شاخصهای مالی خاص برای دستیابی به رتبههای اعتباری بالاتر (به عنوان مثال، پذیرش بدهی بیشتر اگر این امر در کوتاهمدت نمرات را افزایش دهد) بدهند بدون اینکه به مدیریت ریسکهای زیرین توجه کافی داشته باشند، ممکن است در نوعی رفتار ناشی از خطر اخلاقی درگیر شوند. مزیت درکشده یک رتبه اعتباری بالاتر (به عنوان مثال، هزینههای پایینتر وامگیری، شهرت بهبود یافته) میتواند اقداماتی را تشویق کند که اولویت را به ظاهر بر احتیاط بنیادی میدهد، بهویژه اگر خطر نهایی این اقدامات در سراسر سیستم مالی پخش شود یا در بحران بر دوش مالیاتدهندگان بیفتد. یافتههای مطالعه که “یافتهها به بانکها کمک میکند تا ریسک را مدیریت کنند، سیاستها را شکل دهند و با عوامل کلیدی اعتباری همراستا شوند” نشاندهنده نیت مثبت است، اما پتانسیل برای انگیزههای معکوس همیشه زمانی که معیارها به اهداف تبدیل میشوند، وجود دارد.
پرداختن به خطرات اخلاقی نیاز به یک رویکرد چندجانبه دارد که انگیزهها را دوباره تنظیم کرده و مسئولیتپذیری را افزایش میدهد.
-
نظارت و کنترل: مکانیزمهای نظارتی مؤثر میتوانند عدم تقارن اطلاعات را با شفافتر کردن اقدامات نماینده برای اصل کاهش دهند. در مالی، این شامل نظارتهای قانونی، کنترلهای داخلی و حسابرسیهای مستقل است. به عنوان مثال، نقش تعدیلکننده “حکمرانی دیجیتال” که توسط Luyang Wang et al. (2025) در کاهش سبزپوشی و افشاگریهای نادرست مورد تأکید قرار گرفته، اهمیت نظارت قوی را نشان میدهد.
-
تنظیم مشوقها: طراحی قراردادها یا سیاستهایی که منافع هر دو طرف را همسو کند، بسیار مهم است. این شامل فرانشیزها و پرداختهای مشترک در بیمه، الزامات “پوست در بازی” برای مؤسسات مالی یا ساختارهای جبران خسارت مبتنی بر عملکرد است که پاداشها را به نتایج پایدار و بلندمدت مرتبط میکند.
-
چارچوبهای قانونی: نهادهای نظارتی قوی و چارچوبهای قانونی روشن برای اعمال جریمهها به خاطر تخلفات و اطمینان از پاسخگویی ضروری هستند. مقررات میتوانند شفافیت، الزامات سرمایه و آزمونهای استرس برای بانکها را الزامی کنند و احتمال ریسکپذیری بیش از حد را کاهش دهند.
-
شفافیت و حکمرانی دیجیتال: در عصر مدرن، استفاده از فناوری برای افزایش شفافیت به طور فزایندهای حیاتی است. پلتفرمهای دیجیتال و تحلیل دادهها میتوانند رفتارهای پنهان را آشکار کنند، همانطور که کارایی “حکمرانی دیجیتال” در کاهش ریسکهای جرایم مالی مرتبط با سبز شویی (Luyang Wang et al., 2025) پیشنهاد میکند. الزامات افشای عمومی همچنین به کاهش عدم تقارن اطلاعات کمک میکند.
خطر اخلاقی مشکلی نیست که بتوان به طور کامل آن را از بین برد، اما میتوان آن را مدیریت کرد. این موضوع یک چالش مداوم در بازارهای مالی و سیاستهای اقتصادی گستردهتر است و پیچیدگیهای ذاتی رفتار انسانی و طراحی نهادها را منعکس میکند. تجربه من نشان میدهد که هوشیاری، تنظیمات تطبیقی و درک عمیق از ساختارهای انگیزشی در جلوگیری از تغییرات رفتاری جزئی که به آسیبپذیریهای سیستماتیک تبدیل میشوند، بسیار مهم است. دنیای مالی یک اکوسیستم تطبیقی است؛ با ظهور محصولات جدید و دینامیکهای بازار، راههای جدیدی برای خطر اخلاقی نیز به وجود میآید.
خطر اخلاقی یک چالش پایدار است که ناشی از اطلاعات نامتقارن و انگیزههای ناهماهنگ میباشد و باعث میشود طرفین در زمانی که از عواقب کامل جدا شدهاند، ریسکهای بیشتری را بپذیرند. در حالی که این موضوع در بیمه، نجاتهای مالی و حتی حوزههای نوظهوری مانند سبز شویی ESG که توسط Luyang Wang et al. (2025) توضیح داده شده و به طور غیرمستقیم به مدیریت شاخصهای مالی که بر رتبهبندی اعتباری بانکها تأثیر میگذارد و توسط Min-Jae Lee & Sun-Yong Choi (2025) مطالعه شده، گسترده است، تأثیر آن میتواند از طریق نظارت قوی، انگیزههای هماهنگ، چارچوبهای نظارتی قوی و شفافیت فناوری کاهش یابد و اطمینان حاصل شود که پاسخگویی همچنان در مرکز یک سیستم مالی پایدار و اخلاقی باقی بماند.
منابع
مخاطره اخلاقی در مالی چیست؟
خطر اخلاقی زمانی رخ میدهد که یک طرف پس از تشکیل قرارداد رفتار خود را تغییر دهد، که منجر به افزایش ریسک برای طرف دیگر به دلیل کاهش عواقب میشود.
مخاطره اخلاقی چگونه بر سرمایهگذاریهای ESG تأثیر میگذارد؟
در سرمایهگذاریهای ESG، خطر اخلاقی میتواند به سبزپوشی و افشاگریهای نادرست منجر شود، جایی که شرکتها تلاشهای پایداری خود را بهطور نادرست به نمایش میگذارند تا سرمایهگذاری جذب کنند.