باز کردن سود حمل شده عامل اصلی سود در سرمایهگذاری خصوصی و سرمایهگذاری خطرپذیر
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که آن افراد موفق در سرمایهگذاری خصوصی یا سرمایهگذاری خطرپذیر چگونه واقعاً پول در میآورند؟ مطمئناً، حقوق و پاداشها خوب هستند، اما معدن طلای واقعی، چیزی که این شغلها را به یکی از پرطرفدارترینها در مالی تبدیل میکند، چیزی به نام “سود حمل شده” است. این یک بخش جذاب و گاهی بحثبرانگیز از معمای مالی است و اگر شما در داراییهای جایگزین مشغول به کار هستید یا فقط کنجکاوید که چگونه بازیگران بزرگ عمل میکنند، باید حتماً آن را درک کنید.
در اصل، سود مشارکت، که اغلب به آن “carry” گفته میشود، بخشی از سودهای تولید شده توسط یک صندوق سرمایهگذاری است که به شرکای عمومی (GPs) یا مدیران سرمایهگذاری صندوق پرداخت میشود. آن را به عنوان یک هزینه عملکرد در نظر بگیرید. معمولاً درصدی است، معمولاً ۲۰٪، از سودهای صندوق پس از بازگشت سرمایه اولیهای که توسط شرکای محدود (LPs) - یعنی سرمایهگذاران - ارائه شده است، به علاوه معمولاً یک بازده ترجیحی.
بگذارید ساده بگویم: LPها پول را تأمین میکنند، GPها آن را مدیریت میکنند، معاملات را پیدا میکنند و سرمایهگذاریها را رشد میدهند. هنگامی که LPها پول خود را پس میگیرند و شاید کمی بیشتر از نرخ توافقشده، GPها میتوانند بخش قابل توجهی از آنچه باقی مانده است را نگه دارند. این پاداش آنها برای انجام خوب کار، به خطر انداختن و ارائه بازده است. و باور کنید، همانطور که هر کسی در صنعت میداند، این مبالغ میتوانند چشمگیر باشند. پورتال eFinancialCareers اخیراً اشاره کرد که سود سرمایهگذاری برای حرفهایهای ارشد سرمایهگذاری خصوصی میتواند “به مبالغ نهرقمی برسد” (eFinancialCareers، “چگونه در سرمایهگذاری خصوصی شغل پیدا کنیم”). بله، درست خواندید - نه رقم.
این یک سیستم تصادفی نیست؛ بلکه برای همراستا کردن منافع طراحی شده است. وقتی که من برای اولین بار شروع کردم، بلافاصله دیدم که چگونه این ساختار همه را به یک میز میآورد.
-
مشوق عملکرد:: * این بسیار بزرگ است. اگر شرکای عمومی فقط حق مدیریت (معمولاً ۱.۵-۲٪ از داراییهای تحت مدیریت) دریافت کنند، انگیزه کمتری برای واقعاً موفق شدن خواهند داشت. سود مشارکت به این معنی است که پرداخت نهایی آنها به طور مستقیم به موفقیت سرمایهگذاریها وابسته است. آنها تشویق میشوند که به طور هوشمندانه خرید کنند، ارزش ایجاد کنند و با قیمت بالا بفروشند.
-
تقسیم ریسک (تا حدی):: * در حالی که LPها ریسک اصلی سرمایه را به عهده دارند، GPs اغلب مقداری از سرمایه خود را نیز در صندوق سرمایهگذاری میکنند که منافع آنها را بیشتر همسو میکند. اما “ریسک” اصلی که آنها برای کارمزد به عهده میگیرند، ریسک عملکرد است - اگر صندوق عملکرد خوبی نداشته باشد، آنها کارمزد نمیگیرند. این یک انگیزه قوی است.
-
جذب استعدادهای برتر:: * جذابیت سود مشارکتی یک جاذبه بزرگ برای تیزهوشترین ذهنها در حوزه مالی است. همانطور که eFinancialCareers اشاره میکند، مشاغل در سرمایهگذاری خصوصی “از جمله مطلوبترین مشاغل در مالی” هستند و رقابت “شدید” است. چرا؟ زیرا در حالی که حقوق و پاداشها رقابتی هستند، سود مشارکتی افزایش نمایی را ارائه میدهد که نقشهای مالی سنتی نمیتوانند با آن رقابت کنند. اینگونه است که شرکتهایی مانند Blackstone، KKR و The Carlyle Group بهترینها را جذب و حفظ میکنند.
حال، اینجا جایی است که اوضاع جالب و کمی پیچیده میشود. مالیات بر سودهای منتقل شده سالهاست که یک موضوع داغ بوده است، بهویژه در بریتانیا. چرا؟ زیرا بهطور سنتی، در بسیاری از حوزههای قضایی، سودهای منتقل شده بهعنوان سود سرمایهای مالیاتبندی شدهاند، نه درآمد عادی. سودهای سرمایهای معمولاً نرخهای مالیاتی کمتری نسبت به درآمد ناشی از حقوق یا پاداشها دارند.
بیایید برای یک لحظه به بریتانیا تمرکز کنیم. این یک مثال بارز از دولتی است که بین دو گزینه سخت گیر کرده است. از یک سو، وزیر دارایی بریتانیا، ریچل ریوز، یک “ماموریت شماره یک” برای رشد، به ویژه در خدمات مالی دارد. از سوی دیگر، او نیاز دارد “مالیاتها را افزایش دهد تا شکاف در مالیاتهای عمومی را پر کند” (Travers Smith، “بینشهای جایگزین Travers Smith”). مالیات بر “حرفهایهای موفق” در حوزه مالی از نظر سیاسی جذاب است، درست است؟ این برای بسیاری عادلانه به نظر میرسد.
اما اینجا مشکل وجود دارد و این چیزی است که من بارها در محافل صنعتی شنیدهام: بسیاری استدلال میکنند که مالیات سنگین بر سودهای سرمایهگذاری یا حتی فقط صحبت مداوم درباره آن، میتواند به واقع به همان بخشی که دولت میخواهد رشد کند، آسیب برساند. Travers Smith اشاره میکند که “شواهد در حال افزایش است که منافع خالص برای خزانه عمومی حداقل است و شاید حتی منفی باشد” وقتی که صحبت از تغییرات مالیاتی خاصی است که بر خدمات مالی تأثیر میگذارد. این یک تعادل ظریف است؛ شما نمیخواهید استعدادها یا سرمایهها را از سواحل خود دور کنید.
با این حال، “تغییرات اساسی در… اصلاح مالیات بر منافع منتقل شده - به شدت غیرمحتمل است” در بریتانیا (Travers Smith، “بینشهای جایگزین Travers Smith”). بنابراین، در حالی که بلاغت سیاسی ممکن است نوسان داشته باشد، انتظار نداشته باشید که به زودی یک تغییر بنیادین رخ دهد. دولتها معمولاً سعی میکنند تأثیر را کاهش دهند تا اینکه سیستم را به طور کامل برهم بزنند.
از جایی که من نشستهام، کار کردن با صندوقها، پیامدهای مالیاتی منافع منتقل شده یک ملاحظه دائمی است. همانطور که آلورز و مارسال (A&M) تأکید میکند، “مدیران سرمایهگذاری صندوقهای خود را به دقت طراحی میکنند تا نشتهای مالیاتی را به حداقل برسانند.” چرا؟ زیرا ساختارهای poorly designed میتوانند به طور قابل توجهی “بازدهها را برای شرکای محدود (LPs)، کل صندوق و مدیران صندوق تحت تأثیر قرار دهند” (آلورز و مارسال، “مشاوره و گزارشدهی صندوق”).
این دلیل اهمیت تیمهای مشاوره سرمایهگذاری را نشان میدهد. آنها در پیمایش در هزارتوی قوانین مالیاتی بینالمللی کمک میکنند. تیم A&M، به عنوان مثال، در مورد “حدود ۵۰+ صندوق در زمینههای VC، PE، اعتبار، زیرساخت و املاک و مستغلات در حوزههای قضایی مختلف از جمله بریتانیا، لوکزامبورگ، فرانسه، جزایر کانال و جزایر کیمن” مشاوره داده است (Alvarez & Marsal، “مشاوره و گزارشدهی صندوق”). این فقط به کاهش مالیات برای GPها مربوط نمیشود؛ بلکه به بهینهسازی بازده برای همه افرادی که در صندوق دخیل هستند، مربوط میشود.
سالها در دنیای داراییهای جایگزین غوطهور بودهام و بهطور مستقیم دیدهام که چقدر سود مشارکت مهم است. این تنها یک مورد در ترازنامه نیست؛ بلکه موتور محرکهای است که انگیزه را به حرکت در میآورد و عملکرد را پاداش میدهد.
-
جریان معامله و دقت نظر:: * زمانی که یک شرکت در پی یک معامله است، فکر به پتانسیل سود همیشه در ذهن است. این موضوع تمرکز را تیزتر میکند. تیمها به دقت به دقت نظر میپردازند و هر پیشبینی مالی و روند بازار را تجزیه و تحلیل میکنند، با این آگاهی که درآمدهای آیندهشان به دقت و هوشمندی تصمیماتشان بستگی دارد. به یاد دارم که با یک صندوق زیرساخت خاص که سالها پیش با آن کار میکردم؛ شرکا ماهها، ماهها، بر روی هر جزئیات آخر یک پروژه پیچیده انرژی تمرکز کردند. چرا؟ پتانسیل سود تنها بر روی آن یک معامله برای شرکتشان تحولآفرین بود.
-
استراتژی خروج:: * سود مشارکت مدیران را به شدت بر روی خروج متمرکز میکند. آنها فقط سرمایهگذاریها را بهطور نامحدود نگه نمیدارند؛ بلکه بهطور مداوم در حال برنامهریزی برای بهترین زمان و روش فروش به منظور حداکثر کردن بازده هستند. این به معنای آگاهی کامل از شرایط بازار، خریداران بالقوه و ابتکارات خلق ارزش است. این یک وسواس تماموقت است و فرهنگی پویا و مبتنی بر نتایج را در این شرکتها ایجاد میکند.
-
استخدام و نگهداری:: * از دیدگاه من، وعدهی کارمزد یکی از بزرگترین جاذبهها برای استعدادهای برتر از بانکداری سرمایهگذاری و سایر بخشهای مالی بالا است. آنها وارد میشوند، به شدت کار میکنند، اغلب با حقوق پایهای کمتر از همتایان خود در بانکداری در ابتدا، اما با این درک که اگر عملکرد خوبی داشته باشند، هیچ محدودیتی وجود ندارد. این یک meritocracy مبتنی بر عملکرد است و برای کسانی که در آن محیط شکوفا میشوند، بسیار پاداشدهنده است.
پس، آینده سودهای منتقل شده چه خواهد بود؟ با وجود سر و صدای سیاسی، من نمیبینم که این موضوع به جایی برود. این موضوع برای مدل سرمایهگذاری خصوصی بسیار بنیادی است.
-
ادامه بررسی:: * دولتها، بهویژه آنهایی که با فشارهای مالی مواجه هستند، احتمالاً به بررسی سودهای معوق ادامه خواهند داد. بحث در مورد مالیات بر آن احتمالاً هرگز بهطور کامل ناپدید نخواهد شد، اما همانطور که تخصص بیکر مککنزی در زمینه بینشهای مالیاتی نشان میدهد، این یک حوزه پیچیده است که دارای بسیاری از استدلالهای دقیق از سوی ذینفعان مختلف است (Baker McKenzie InsightPlus, “Tax”).
-
ساختاردهی پیچیده:: *مدیران صندوقها در نحوه ساختاردهی سرمایهگذاریها و نهادهای خود برای مدیریت کارایی مالیاتی در حوزههای قضایی مختلف، حتی پیچیدهتر خواهند شد. کار شرکتهایی مانند Alvarez & Marsal که گزارشدهی مالیاتی “کل صندوق” را ارائه میدهند، تنها در اهمیت افزایش خواهد یافت.
-
شفافیت (شاید؟):: * ممکن است فشارهایی برای شفافیت بیشتر در مورد محاسبه و توزیع سودهای معوق وجود داشته باشد که ناشی از خواستههای LP یا فشارهای نظارتی است. با این حال، مکانیک دقیق احتمالاً عمدتاً خصوصی باقی خواهد ماند.
سود مشارکتی تنها یک اصطلاح مالی عجیب و غریب نیست؛ بلکه یک مکانیزم اصلی است که بخش عظیمی از اقتصاد جهانی را تغذیه میکند و رشد را تشویق کرده و مدیریت هوشمندانه سرمایه را پاداش میدهد. این موضوع گواهی بر قدرت همراستایی منافع است، حتی اگر نحوه مالیاتگیری آن همچنان موضوعی دائمی برای بحث باشد.
سود مشارکت، ساختار جبران خسارت مبتنی بر عملکرد برای شرکای عمومی در صندوقهای دارایی جایگزین است که معمولاً ۲۰٪ از سودها پس از بازگشت سرمایه به LPها میباشد. این ساختار بهطور عمیق منافع مدیران صندوق و سرمایهگذاران را همراستا میکند و تمرکز شدیدی بر حداکثر کردن بازده و جذب استعدادهای برتر ایجاد میکند، با پتانسیل پرداختهایی که به ارقام نهرقمی میرسد. در حالی که معافیت مالیاتی مطلوب آن، که اغلب بهعنوان سود سرمایه محسوب میشود، با بررسی و بحثهای سیاسی مداوم، بهویژه در بریتانیا، مواجه است، تغییرات بنیادی بعید به نظر میرسد. در عوض، صنعت به استفاده از ساختارهای پیچیده صندوق و خدمات مشاورهای ادامه میدهد تا از طریق ناوبری در چشماندازهای پیچیده مالیاتی بینالمللی، بازده بهینهای را برای تمام ذینفعان تضمین کند.
منابع
کاربردی چیست و چگونه کار میکند؟
سود مشارکت، سهمی از سودهای یک صندوق سرمایهگذاری است که به شرکای عمومی پرداخت میشود، معمولاً حدود ۲۰٪ پس از اینکه شرکای محدود سرمایه خود را بازپسگیری کنند.
چرا سود مشارکت به طور متفاوتی مالیات میخورد؟
سود مشارکت معمولاً به عنوان یک سود سرمایه مالیات میشود، که به طور کلی نرخهای مالیاتی کمتری نسبت به درآمد عادی از حقوق یا پاداشها دارد.